ما کجا ایستاده ایم / گزارش جشن غدیر

خلاصه :

 آغاز هر سفر با حرکت همراه است.

سفر ما هم با حرکت صبح همراه بود.

صندلی و آمپلی فایر و شکلات و... کوله بار سفر صبح گاهی ما به دل فرحزاد بود.

وسایل به داخل نمازخانه منتقل شد و سرمای هوا هم تا کمی مانده به استخوانمان ورود پیدا کرد.

صندلی نمایش که همان سکوی نمادین غدیر بود، را در نقطه ای که قرار بود آغازگر غدیرمان باشد گذاشتیم ،تماس هایی گرفته شد و مشخص شد که بچه ها رسیده اند.

پشت در بودند و ما در طرف دیگر منتظر ورودشان و آغاز نمایش "ما کجا ایستاده ایم" ...

بچه ها با توپ و کوله پشتی وارد شدند.

راهبر ها بین بچه ها در حرکت بودند و در چهره هایشان کمی ترس و دلهره دیده می شد.

بعضی ها برگه های رنگی مربوط به نقش شان را همراه داشتند.

باز نمایی غدیر با صحبت های مربی فرهنگی بر فراز صندلی سبز فرهنگی آغاز شد :« ما قراره امروز با هم دوباره غدیر رو بسازیم»

نقش بچه ها شروع شد.

برخی نقشهایشان را جدی گرفته بودند و برخی... همه دخیل بودند.

تمام هدف نمایش این بود که ما انسان های این عصر فکر کنیم که در کجا ایستاده ایم و به کجا می رویم.

بعد از انجام نمایش بچه ها در اردوگاه مستقر شدند و قرار شد برای ساعت 11 وضو گرفته، در نماز خانه اردوگاه برای شرکت در مولودی خوانی جمع شوند.

تا ساعت 12 مولودی خوانی انجام شد و پس از آن از بچه های سید خواسته شد تا برای دریافت جوایز به جلوی جمعیت بروند و سپس سادات به پذیرایی از دانش اموزان پرداختند.

بچه ها سراغ بازی رفتند و تا ساعت 3 که قرار بود آماده، جلوی درب اردوگاه باشند مشغول بازی شدند .

بعد از جمع شدن بچه ها اتوبوس ها تکمیل شدند و به سمت مدرسه حرکت کردند.

و در آخر هم اعلام می کنیم

غدیر یعنی حرکت، یعنی درایت، یعنی عشق و ارادت...و تابعیت ولی و وصی...