در سوگ بانوی سه ساله ...

خلاصه :

هم زمان با سالروز شهادت حضرت رقیه (س) دختران عزیز دبستان مراسم عزاداری و سینه زنی برگزار کردند.. کاروان آرام آرام وارد سرزمین شام شد... دختر سه ساله خسته از راهی طولانی و نالان از ظلم یزیدیان ؛ خودش را در کنار خرابه به عمه رساند... خانم زینب (س) او را در آغوش محبت خود فشرد و غبار یتیمی از رخساره اش ربود. اشک و آه دختر، پدر را به خرابه کشاند... و زینب شاهد بود که رقیه چطور تمام این سفر را با بیان شیرین کودکانه برای پدر بازگو می کردو گریست .. و همه ی اهل حرم با گریه هایش گریستند.. ناگهان کسی گفت او آرام شد ، شاید خوابید... زینب سر دختر را به زانو گذاشت و او را برای همیشه به پدر سپرد.. هم زمان با سالروز شهادت حضرت رقیه (س) دختران عزیز دبستان مراسم عزاداری و سینه زنی برگزار کردند.. دختران گل ما در دوره دوم میزبان پدر یکی از دانش اموزان بودند و ایشان با خواندن زیارت عاشورا و ذکر مداحی محفل دبستانی ما را معطر نمودند.. در ادامه دختران پایه چهارم با ایفای نمایش توانستند دلتنگی های حضرت رقیه را به تصویر بکشند .. دختران عزیز دوره اول در کنار هم داستانی زیبا از حضرت رقیه شنیدند و به یاد اشک های کودکانه ایشان سینه زدند.. دختران ما در حرکتی ایلافی(طبق انچه در سوره قریش اموختند) ؛ برای زائران اربعین بسته های شکلات اماده کردند و پایه سومی ها با دلنوشته هایی به دست خط خودشان بسته ها را زینت کردند .