عهد با سردار دل ها

خلاصه :

چه روزی بود دیروز برایمان ... صبح جمعه طلوع کرد و علمدارمان دیگر بینمان نبود . علمداری که حتی کلاس اولی هایمان هم نامش را می شناختند ، علمداری که لبخند و نگاه مهربانش برایمان نشان امنیت داشت . علمداری که سردار دل ها نام گرفت . حاج قاسم ، حاج قاسم سلیمانی ما دبستانی ها ، امروز پیمان بستیم ، پیمان بستیم تا نگذاریم خون شما شهیدان پایمال شود . امروز پای صحبت ها و بغض های شکسته شده مدیرمان نشستیم . و یک صدا مرگ بر آمریکا گفتیم . آخر با چشمان خودمان رذالت و پستی سیاست کثیف این رژیم را دیدیم . دیدیم که چگونه پدر اقتدار و مقاومت ایران را از ما گرفت .شما را به ناحق از ما گرفتند . علم شما را با علم آموزیمان ، با ولایت مداری مان ، با زنده نگه داشتن حماسه حسینی مان برافراشته نگه می داریم . و همچون شما از هویت اسلامی مان حفاظت می کنیم و زیر بار ذلت و ننگ نخواهیم رفت . حاج قاسم ، همان طور که رهبر عزیزمان گفت ، آمریکایی ها باید بدانند تاوان سختی خواهند داد . دخترانمان در دوره اول شعار ها و دل نوشته هایشان بر در و دیوار مدرسه نصب کردند ، تا یادمان باشد امنیتمان را مدیون چه عزیزانی هستیم .و با خواندن سرود " زکودکی خادم این تبار محترمم " یاد و خاطره شهید حاج قاسم سلیمانیرا زنده کردند . ودر دوره دوم دخترانمان بعد از نشستن پای صحبت های مدیر دبستان و عهد و پیمان بستن با شهدا دل نوشته هایشان را در قالب جملاتی بر روی برد های مدرسه آوردند . [gallery jnewsslider="true" ids="3123,3124,3125,3126,3127,3128,3129,3130,3131,3132,3133,3134,3135"]