فرهنگی

این خبر را برسانید به کنعانی ها ....

بوی پیراهن خونین کسی می آید....


خلاصه :

ای صاحب عزا، کم ما را قبول کن..... امسال هم محرم ما را قبول کن.....

حسین علیه‌السلام مسافر شد، حسین علیه‌السلام مهاجر شد...
آمد که حجت تامه شود برای هر مردد وامانده‌ای...
آمد که آفتاب تمام شود برای هر خیمه‌شب‌بازی...
آمد که سجاده‌نشین‌ها قیمت بازار بندگی را لوث نکنند...
 آمد که گوشه‌نشینان، ملاک زهد و تهجد نشوند...
آمد که قاریان و تالیان، تراز مسلمانی نشوند...

آمد که ولی‌نشناس‌ها نرخ بازار عاشقی نشکنند...
آمد که آفتاب‌پرست‌ها، قبله‌نما نشوند...
آمد که مذاکره، نسخۀ بدل مجاهده نشود...
آمد که مصلحت‌اندیشان ولی‌نشناس، تقیه جاری نکنند...
آمد که کاسبان بهانه و توجیه، دکان باز نکنند...

و آمد تا حقیقت، قیمت جان پیدا کند و حقیقت‌جویی، جان‌بازی..
آمد که سرمشق را تا به انتهای «تحریر شد» امضا کند...و عجب آنکه با خونش، امضای آن شد...هر چند مُقَطَّع و تکه‌تکه...هر تکه‌اش جایی و هر آیه‌اش، گوشه‌ای...
گویی آن‌گاه که عرفه می‌خواند همۀ این تکه‌ها را می‌دید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران