فرهنگی

عشق محمد بس است و آل محمد


خلاصه :

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلاةً تَرْضاها لَهُمْ، وَ بَلِّغْهُمْ مِنَّا تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَ سَلاماً، وَ آتِنا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوَالاتِهِمْ فَضْلاً وَ إِحْساناً وَ رَحْمَةً وَغُفْراناً

 یا رسول اللّه! در لحظه‌های خوشبخت میلاد تو، جهان، ستاره‌باران فیض ازلی است.
میلاد تو یعنی لحظۀ تکامل موعود تا انسان از خواب خاک برخیزد و در تقدّس آسمان درنگ کند.

 ای پیام‌دار مهرورزی لا یزال! تو آمدی تا طاق ستم کسرائیان فرو بریزد.
تو آمدی تا انسان برابر آینه روح بنشیند و به ایمان فکر کند.
تو آمدی تا بر زخم‎های اندیشه مرهم بگذاری و بر شانه‌های خسته از غبار تردید، دست عطوفت بکشی.
اینک جهان در بزم روحانی میلاد تو، همنشین سرخوشی‌های بی‌کران است.

شگفتا از نام لاهوتی تو که از پسِ قرن‌ها و زمان‌ها هنوز شور می‌آفریند و شوق می‌انگیزد.
هنوز جهان در رودخانۀ خیال شادمان تو، دست می‌شوید و آب رو می‌گیرد.

 هنوز جان کرّوبیان و خاکیان مؤمن از نسیم قدسی یاد تو طراوت می‌گیرد.

هنوز انسان به نیت تو نام جلیل خداوند را زمزمه می‌کند.
 میلاد تو در شب شادمان مکه پیام روشن نور بود بر مدینه‌نشینان تیرگی.

میلاد تو، تولّد دوبارۀ انسان بود تا در روشنان نام ستودۀ تو، حجاب‌های قدیمی جان را به اصل خجستۀ خویش برسد.

یا رسول اللّه! ای تاج متبرّک «لو لاک» بر سر! اگر تو نبودی، راز شگفت آفرینش همچنان سر به مُهر می‌ماند و انسانUنمی‌دانست «ایمان» یعنی چه.

تو آمدی تا «مکارم الاخلاق» عادت زمینیان شود.
تو آمدی و روح پریشانر انسانیت را به خجستگی توحید بر زدی تا از پس شرک و جهل، جان را در هوای لطیف الاهیت طراوت دهد و دل را در زمزم زلال نورانیت صفا بخشد.

 یا رسول اللّه! میلاد تو یعنی لحظۀ تکامل موعود، و اینک جهان در ضیافت نیکبخت میلادت، ستارهْ باران فیض لایزال ازلی است.

خورشید، آن روز از افق مدینه، نور طلایی خود را بر سر و روی شهر می‌پاشید و همه‌جا را نورباران می‌کرد. پدر، کودک را بغل کرده بود و صورتش را می‌بوسید. خانۀ امام پنجم ما، حضرت امام محمدباقر علیه‌السلام پر از شور و شادی شده بود. 
هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری بود و طلوع خورشید، با به دنیا آمدن کودکی زیبا و نورانی، روزی به یادماندنی و شیرین را مژده می‌داد. 

 کودکی نورسیده و زیبا که برای اهل خانه، یاد پیامبر را زنده می‌کرد.
 نامش را «جعفر صادق» گذاشتند که به راستی راستگو و درستکار بود، درست مثل جد بزرگوارش. 

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران