اخبار و رودیدادها

بازارچه خیریه پایه دوم


خلاصه :

در این هیاهوی شهر و خرید شب عید، دلمان پیش دختر دم بختی بود در حومه ی شهر ری، تابستان مهمان دل باصفایش بودیم، یادمان بود که برای رفتن به خانه ی بخت ، معطل جهیزیه ای بود که به زحمت می توانست امید زندگ

در این هیاهوی شهر و خرید شب عید، دلمان پیش دختر دم بختی بود در حومه ی شهر ری، تابستان مهمان دل باصفایش بودیم، یادمان بود که برای رفتن به خانه ی بخت ، معطل جهیزیه ای بود که به زحمت می توانست امید زندگی نو پایش باشد. دوست داشتیم ما هم سهم خود را از این سفره ای که خدا برایمان پهن کرده برداریم! می دانستیم ما که غرق در نعمت های مادی هستیم بیشتر محتاجیم! ما محتاج احسانی که رشدمان دهد تا قد روحمان بلندتر شود، تا اطرافمان را بهتر ببینیم و شاکر باشیم و حواسمان به خرج کردنمان باشد وآن دختر محتاج حداقل وسایل زندگی که با یک دنیا امید و آرزو آغاز شود...


با این هدف بازارچه ای ترتیب دادیم، بازارچه ای از جنسی دیگر! در این بازارچه که با درس دینی (قسمت کسب روزی حلال) هم داستان شده بود، دانش آموزان با کمک مادرانی که درس ساده زیستی و احسان را در دامان پاک آنها آموخته اند، محصولات دست ساز خود و همچنین انواع غذاها و سالادها وکیک ها و... را به فروش گذاشتند تا هر آنچه که از سود این محصولات به دستشان می آید، بشود امیدهای دل دختر داستان ما...

 

معصومه محمودی-معاون پایه دوم



 

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران