اخبار و رودیدادها

توصيف كتابخانه با قلم دانش اموزي


خلاصه :

  اگر از درب شمالي مدرسه بيايي،پيداكردن كتابخانه كار خيلي سختي نيست،همين كه از درب اول داخل ساختمان وارد شوي ،سمت چپ بعد از آب نما دربي چوبي مي بيني . نويسنده:نازنين يوسفي وقتي وارد مي شوي بوي كاغذ م

 

اگر از درب شمالي مدرسه بيايي،پيداكردن كتابخانه كار خيلي سختي نيست،همين كه از درب اول داخل ساختمان وارد شوي ،سمت چپ بعد از آب نما دربي چوبي مي بيني .

نويسنده:نازنين يوسفي


وقتي وارد مي شوي بوي كاغذ مشامت را قلقلك مي دهد..بوي كاغذ هاي كهنه وحتي نو،مست كننده است!بويش دل نشين است؛هم چنين سكوتش،سكوتي كه صداي قدم ها آن را مي شكند.

نويسنده: عابدي نيا


از سمت چپ نگاه كني وارد دنيايي از علم وفنون خواهي شد.از رياضي گرفته تا فيزيك،كمي جلوتر مي رسي به كتابهاي نجوم وزيست،آن طرف تر كمي از دين مي آموزي وبا خيلي ها آشنا مي شوي.
اگر راهي كه آمده اي را برگردي به چپ وارد اولين جايگاه خلقت واژه ها مي شوي.با پروين و حافظ وبرادرانش كه آشنا شدي مي تواني با ته صدايي كه داري كمي قطعه بخواني،با برقعي وكرماني و...آشنا شوي،شعر هاي مشيري را بخواني وبعد وارد صحنه اي از زندگي خسرو وشيرين بشوي؛كمي غرق در عاشقانه هاي مجنون شوي وبعد كمي در روياي عشق فرهاد قدم بزني...هيجان زده نشو!هنوز خيلي تا دنياي واژه ها فاصله داري....كمي جلوتر مي رسي به دنياي نويسنده ها،رمان وداستان ها از كودكانه تا عاشقانه ورمانتيك از ترسناك تا...هرچي دلت بخواهد از تراژدي وكمدي ودرام حرف زدن...جلوتر كه بروي در 4گوش دفاع مقدس قرار مي گيري وبا يك نفس عميق صحنه هايي از خاطرات جانبازان را مجسم مي كني واز باكري ها وزين الدين ها مي خواني واز آويني ها ياد مي گيري چگونه روايت كني...از بابايي ها پرواز را فرا مي گيري وهزاران عبرت ابدي همراه با عشق...از حقوق زنان و...بگذريم سيري در قرآن و تفاسير حجيمش خواهيم داشت،حالا انبوه كتاب هاي گلچين را روي دست هايت نگه دار وحس كن آرامش درون اين كتاب ها را  .

نويسنده:فاطمه سميعي


ميزي كه در وسط قرار دارد براي مطالعه .نمي دانم چه گونه بگويم ولي مثل يك نون بي نقطه ست كه سمت بالايش به سمت در ورودي است .

نويسنده:اكبري


صندلي ها دور ميز گرد هم اومدن،ميگن ومي خندن،حرف مي زنن از طراوت صبح .كتابخانه هاي كتاب ،دور صندلي ها ايستادن وغش غش به خاطرات صندلي ها مي خندن.خنده اي كه عجيب از ته دل است.فك كنم حدود 16تا كتابخانه دور صندلي ها ايستادن.

نويسنده:معصومي


كتابخانه ها مثل پرچين هاي باغ ها چيده شدن،ترتيبي مثل بازي ماز ،جلوتر كه بري درست پشت سر صندلي ها پنجره اي قرار دارد كه از اين سر كتابخانه تا اون سر كشيده شدن،پرده هاي قهوه اي هم به سر پنجره دست نوازش مي كشند،خيلي صاف وساده اما مهربان وصميمي!
كنار پنجره ،ميز چوبي قهوه اي كتابدارروميشه ديد.بساط رايانه وكارت عضويت بچه ها روي ميزه.


نويسنده:مهشيد معصومي


جالب است در كتاب خانه ي مدرسه ما بر خلاف ساير كتاب خانه ها ؛هيچ كجايش برگه اي را نمي بيني كه رويش نوشته باشد«لطفا سكوت را رعايت كنيد».

نويسنده:فرحزادي


دنياي واژه هاي درهم،دنيايي از كلمات ،جهاني از جمله هاي وابسته،انبوه كلمه هايي كه مي سازند؛پروين ها،آل احمد هارا،قيصرها ونيماها،نظامي هاوسعدي ها وحافظ ها را...ومي سازند عاطفه ها ،محبت ها را ودر آخر مجموعه اي مي شوند در ورق هاي سفيد مي رسند تا بخوانيم؛درك كنيم وبفهميم. .

نويسنده:فاطمه سميعي

 

 

 

 

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران