
اخبار و رودیدادها
کفش ها
خلاصه :
یک روز بزرگی می خواست به درون قطار گام بردارد.لنگ کفشش سرخورد وروی ریل افتاد،از آن جا که قطار در حال حرکت بود اونمی توانست آن را بردارد.در نهایت تعجب همراهانش،او به آرامی لنگ دیگر کفشش را در آورد وبهیک روز بزرگی می خواست به درون قطار گام بردارد.لنگ کفشش سرخورد وروی ریل افتاد،از آن جا که قطار در حال حرکت بود اونمی توانست آن را بردارد.در نهایت تعجب همراهانش،او به آرامی لنگ دیگر کفشش را در آورد وبه سمت عقب در جهت ریل پرتاب کرد تا نزدیک اولی بیفتد. او در پاسخ به یکی از همسفرانش که پرسید چرا چنین کردی؟لبخند زد وگفت:«مرد فقیری که کفش را روی ریل پیدا می کند،دیگر یک جفت کفش خواهد داشت که می تواند از آن استفاده کند.»بگذاریم خیرمان به دیگران برسد