تئوری انتخاب از زبان دکتر ویلیام گلسر

خلاصه :

درسی دیگر از  تئوری انتخاب ...دكتر ويليام گلسر:

 چرا برخی از ما چيزى را انتخاب مى كنيم كه مايه درد و رنج ماست؟! 

 دكتر ويليام گلسر مثال خوبى دارد او مى گويد يك مرد جوان در پارك بزرگ كاكتوس مشغول قدم زدن بود، ناگهان تمام لباس هايش را در آورده و به وسط كاكتوس ها مى پرد و غلت مى زند، افرادى كه اطراف بودند او را با زحمت بيرون مى آورند و از او مى پرسند :چرا اينكار را كردى؟!

و او پاسخ مى دهد كه: «در آن لحظه به نظرم كار خوبى مى آمد»

 همه ما انتخاب هاى اين چنينى داريم كه در لحظه به نظرمان كار درستى مى آمده ، زمانيكه از ترس تنهايى با كسى ارتباط داشتيم كه ما را به بيراهه كشانده ، در زمان درماندگى از كسى درخواست كمك كرديم كه صلاح ما را نمى خواسته ، تلاش براى نگه داشتن فردى كرديم كه روح و شخصيت ما را پايمال كرده...

همه ما احتمالاً در ميان كاكتوس ها غلت زده ايم..

 ما در آن لحظه اين رفتارهاى آسيب زا را انتخاب مى كنيم، اما چرا؟!

** استفاده از الگوهايی كه ممكن است از والدين يا اطرافيان آموخته شده باشد يا نسبت به فكر كردن و پيدا كردن انتخاب هاى بهتر، انتخاب آسانترى به نظر برسد؛ ما را بر آن مى دارد كه رنج بردن و تحمل درد را انتخاب كنيم. مغز ما معمولا روی مد تفکر خلاق و حل مسأله نيست و تنها گزينه های دم دست و ترس ها را در نظر می گيرد.

دكتر ويليام گلسر:

 «باور اين كه موقعيتى نااميد كننده است و شما نمى توانيد هيچ كارى بكنيد باعث اينهمه رنج و درد شده است.

• باور افسرده شدن بسيار راحت تر از تلاش براى گرفتن حق است،

• باور اضطراب داشتن راحت تر از تلاش براى دوست داشتن كسی است،

• باور نااميدى و اندوه راحت تر از تغيير مسير و شروع مجدد است،

به اين علت است كه در شرايط خاص روى كاكتوس ها غلت مى زنیم.»

راه حل؟

**خطر نااميدی را درک کنيم و در لحظه نااميدی، قبل از گرفتن تصميم از دوستان و مشاوران باهوش کمک بگيريم.

**در زمان های عادی، فکر کردن خلاقانه و حل مسأله را ياد بگيريم که در زمان لازم بهتر فکر کنيم.