خلاصه :
.
روی هر صدایی نام تو را می نویسم ، به خاطر سنگریزه های صدایت
وقتی كه قرنهاست سخن میگویی ، به خاطر هر تكه ماه
كه روی نجوای شبانه ات یافتم ، به هوای زیبایی
كه در چشمهایت مرور میشد ، برای كودكانی كه در نامت چشم گذاشتند
به خاطر حسرت ، كه از جای خالیت برخاست
گذشتی و گلها دوباره شکفته شدند
رودخانه تعبیر چشم آدم شد
ابراهیم شعله کشید، موسی شنید، عیسی کلام شد
این ستاره بازی از روبهروی شما آغاز گشته است
اكنون سلام
كه در كنار هر جوابت تمدنی به راه میافتد
تنی كه بر تو نماز میبرد
حرف به حرف شراب میشود